سه شنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۰:۴۸ ق.ظ
یکی از بهترین روش ها در شناخت شخصیت یک فرد ، شناخت و شناسایی دشمنان و مخالفان اوست. آیت الله مصباح یزدی از جمله شخصیت های کم نظیری است که با طیف گسترده ی مخالفان منحرف و دشمنان منافق روبرو بوده است. در تاریخ انقلاب اسلامی کمتر شخصیتی مانند ایشان پیدا می شود که توانسته با سخنانش ضد انقلاب و منحرفین فرهنگی و ملتقطین عقیدتی را در دشمنی با خود بر انگیزد.در این یادداشت سعی می شود با بازخوانی برخی وقایع دو دهه اخیر علت هجمه سنگین توهین ها و بی اخلاقی ها علیه علامه مصباح و اینکه این توهین ها توسط چه کسانی و تابعین کدام جریان های سیاسی صورت گرفت را نشان دهیم.

ایشان که شهید بهشتی "مصباح دوستان" خطابش میکرد برای نسل کنونی انقلاب بهترین استاد و معیار دشمن شناسی است. حامیان فتنه و دوستداران براندازی جمهوری اسلامی و انقلابی های گذشته که از دامان امّت طرد شده اند،همه قبل از آنکه نقاب نفاقشان نمایان شود دوره ای از مخالفت و هتک حرمت و تهمت و فحاشی را علیه علامه گذرانده اند. وجود این دست از مخالفان یکی از معیارهای شناخت آیت الله مصباح و مشی ایشان در برخورد با مسائل مختلف انقلاب می باشد. اما مهمتر از این ها تأیید و تمجیدهای بی مانند رهبر معظم انقلاب ،حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی) از ایشان میباشد که خود شاخصه ای برای شناخت علّامه است.
1 . اصلاح طلبان : بی شک آیت الله مصباح یزدی از جمله شخصیت هایی بود که در زمان دولت اصلاحات حجم وسیعی از جوسازی ها برای تخریب ایشان صورت گرفت تا وی را از صحنه تأثیرگذاری سیاسی و فرهنگی کشور خارج سازد. اما از آنجا که ایشان ورودش به صحنه ای را که به علت انحراف جریان حاکم بر دولت از مبانی اسلام و انقلاب و شکستن پایه های فرهنگی و سیاسی نظام بوجود آمده بود،یک وظیقه الهی میدانست ، نه تنها امواج اهانت ها خللی در ادامه حرکت روشنگرانه و عمار گونه ایشان ایجاد نکرد بلکه عزم خود را برای نشان دادن راه حق راسخ تر ساخت.
این جریان به دلیل تضاد ایدئولوژی خود با ایدئولوژی علامه از ابتدا با ایشان و شاگردانش به معارضه پرداخت. البته در اکثر رسانه ها و تریبون ها جز توهین و کشیدن چند کاریکاتور ، دلیل و بیّنه ای برای مقابله با افکار و روشنگری های ایشان به کار نگرفتند. از جمله افراد اصلاح طلب که مکررا به تخریب علامه میپرداختند امثال سعید حجاریان(نظریه پرداز اصلاحات و از عوامل فتنه 88) ، موسوی خوئینی ها(پدر معنوی اصلاحات و از حامیان فتنه)، عطاءالله مهاجرانی(وزیر ارشاد دولت خاتمی که به غرب پناهنده شد)،عبدالکریم سروش،علی اکبر محتشمی پور،مصطفی تاج زاده(از عوامل فتنه 88 ) و ... بودند که برخی از آنها پناهنده غرب شده اند و برخی دیگر هم عاملین داخلی و تئوریسین فتنه 78 و 88 بودند.
تئوریسین خشونت نامیدن علامه در روزنامه های زنجیره ای و تریبون های عمومی تا درج کاریکاتور توهین آمیز علیه علامه و فرقه مصباحیه نامیدن هواداران و شاگردان ایشان توسط محتشمی پور که از حامیان اغتشاشات پس از انتخابات سال 88 می باشد،همه و همه یک هدف را دنبال می کردند و آن حذف ایشان به عنوان یک مزاحم از صحنه سیاسی و فرهنگی کشور بود. چرا که روش علامه تاکید و پایداری بر اصول و مقابله با انحراف در مبانی انقلاب که مبتنی بر اصول اسلام است ، می باشد و مخالفان این را دریافتند که روشنگری ایشان می تواند به راحتی هدف آنان را بر باد دهد و به دلیل آنکه طیف وسیعی از جامعه دنباله رو رفتار علامه به عنوان بزرگ پرچمدار بصیرت هستند،این تکلیف گرایی می تواند صدمات جبران ناپذیری به برنامه های آنان وارد کند. چنین است که در حرکتی خودجوش و وسیع روی به هتاکی و جسارت آوردند.
سعید حجاریان که در ایام پس از انتخابات سال 88 به عنوان یکی از عوامل فتنه چند ماهی را در زندان گذراند دریادداشتی که در" هفته نامه عصر ما " و بعد از آن در اکثر روزنامه های زنجیره ای به چاپ رسید،آیت الله مصباح را مبلغ تروریسم لخت و عور دانست.
همچنین موسوی خوئینی ها علامه را طرفدار خشونت خطاب می کند و می افزاید : طرفداران خشونت شناخته شده اند و باید نابود شوند. نکته جالب سخنان خوئینی ها اینجاست که وی علامه را خشن می داند،در حالی که خود سخن از لزوم نابودی ایشان می زند و چند سال بعد یعنی فتنه 88 برخی با درخواست همین آقایان به خیابان میریزند و اقدام به اعمال وحشیانه کرده و با تشویق امثال خوئینی ها روبرو می شوند.
عبدالکریم سروش هم که اهانت هایی به ائمه معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) در اظهاراتش موجود است چندین باراز مناظره با آیت الله مصباح طفره رفت و حاضر نشد با ایشان مناظره کند. خودداری سروش از مناظره با علامه نشان از ضعف وی و جریان متبوعش در برابر آیت الله مصباح بود.
عطاءالله مهاجرانی هم که وزیر ارشاد دولت سید محمد خاتمی بود و در نهایت به لندن گریخت،وقتی علامه را به مناظره دعوت کرد با استقبال آیت الله مصباح مواجه شد.اما مهاجرانی که خود پیشنهاد مناظره را داده بود یک طرفه از مناظره طفره رفت و با نامه سرگشاده و نوشتن مقاله ،اتهام تئوریسین خشونت را به استاد مصباح وارد نمود.
از این اتهامات و بی اخلاقی ها در دوران اصلاحات بسیار است که ذکر آن در این مجال نمیگنجد. وجود چنین افرادی که اکنون دشمنی شان با این نظام اثبات شده است و مقابله با استاد مصباح را با توهین ها در پیش گرفتند،یکی از فضل های ایشان است که در تاریخ انقلاب اسلامی برای کمتر کسی پیدا می شود.
و در آخر جمله ای از امام خامنه ای پس از موج اهانت ها علیه آیت الله مصباح : «یک نفر مثل آقای مصباح یزدی مورد هجوم تبلیغاتی قرار می گیرد.حرف رسا و منطق قوی و مستحکم هرجایی باشد آنجا را دشمن زود تشخیص می دهد.با مرحوم شهید مطهری هم همین جور برخورد کردند.
بنده نزدیک به چهل سال است که جناب آقای مصباح را می شناسم و به ایشان به عنوان یک فقیه، فیلسوف، متفکر و صاحب نظر در مسائل سیاسی اسلام ارادت قلبی دارم. اگر خداوند متعال به نسل کنونی ما این توفیق را نداد که از شخصیت هایی مانند علامه طباطبایی و شهید مطهری استفاده کند، اما به لطف خدا این شخصیت عزیز و عظیم القدر خلأ آن عزیزان را در زمان ما پر می کند.
من خدا را شکر و حمد می کنم که نسل جوان ما در سراسر کشور به ایشان(استادمصباح یزدی) شدیدا علاقمند و قدردان هستند.
در یادداشت های بعدی به معرفی طیف دیگری از مخالفان علامه مصباح یزدی و علل آن می پردازیم.
درود خدا بر مجاهد راه حق حضرت علامه ی مصباح
خدایا از عمر من بکاه و بر عمر شریفش بیفزای !
الهی آمین